(عکس)اتفاق تلخ برای روزبه حصاری/ قصه ی جالب جواد سریال بچه مهندس درباره ی شلوارک

انتشار 27 اردیبهشت 1403

طوطیا نیوز:بازیگر سریال بچه مهندس تصویر جدیدی از خود را در صفحه اینستاگرام منتشر کرد و نوشت: ‎نمی دونم اسمش عشقه به کاره و زندگی یا جنون فقط اینو می دونم هر بار زمین خوردم ،بلند شدم.

(عکس)اتفاق تلخ برای روزبه حصاری/ قصه ی جالب جواد سریال بچه مهندس درباره ی شلوارک

به گزارش پایگاه خبری طوطیا نیوز،روزبه حصاری متولد 12 بهمن 1366 در تهران بازیگر سینما ، تئاتر ، تلویزیون ، نوازنده و خواننده اهل ایران است.فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی صنایع می باشد که فعالیت خود را از تئاتر شروع کرد تا اینکه بعد از کلاس بازیگری وارد سینما و تلویزیون شد.

روزبه حصاری که به تازگی دچار آسیب دیدگی از زانو شده است و اتفاقاتی که در فرودگاه اهواز برایش رخ داده است در قالب قصه ی شلوارک منتشر کرده است که به شرح زیر مشاهده میکنید.

«قصه ی شلوارک اینجا فرودگاه اهوازه و من طبق معمول به همه چی میخندم حتی دردام بعد از اینکه تو پروژه ی جدیدمون در خوزستان عزیز دچار آسیب تقریبا شدید در ناحیه ی زانو شدم و بعد چند جلسه فیزیوتراپی توسط یک تیم خوب و عزیز در خوزستان به این نتیجه رسیدیم برای تکمیل درمان سریعا به تهران برگردم در اینکه کمی من و پروژه خوش شانس بودیم چون در روزی حادثه رخ داد که قرار بود چند روزی جلو دوربین نرم هم شکی نیست خودم رو با عجله به فرودگاه اهواز رسوندم که از امروز درمان در تهران شروع شه و سریع به فیلمبرداری برگردم اضطرابی که به خاطر از دست رفتن زمان داشتم به کنار دردی که از زانو شروع می‌شد و به مغزم میزد به کنار نگرانی از اینکه نتونم تمام وجودم رو در سکانسهای باقی مانده بزارم به کنار بعد از پروسه ی بازرسی زمانی که خواستم وارد فرودگاه شم مامور فرودگاه صدام کرد گفت «نمیتونم بزارم بری» فکر کردم منم ممنوع الخروجم بعد یادم افتاد پرواز داخلیه گفتم «چرا؟» گفت«اینجا من سوال میپرسم!چرا شلوارک پوشیدی» عرض کردم :«معلوم نیست؟» ‎یادم افتاد نباید سوال کنم عرض کردم:«چون زانوم آسیب دیده، رباط دادم،پام تو آتله،ورم کرده و زانوم خم نمیشه» فکر میکردم لابد اینارو دیده ولی اون فقط شلوارک رو می دید در ادامه گفتم «ضمن اینکه راحتترم» فرمود:«ما اینجا وای نستادیم که شما راحت باشی و شلوارکپات کنی!» من طور دیگه ای فکر میکردم فکر میکردم خیلیا خیلی جاها وای میستن تا خیلی‌های دیگه راحت باشن مثل دکترا،پلیسا،کارمندا و کارگرا،هنرمندا و کسبه و … نکنه که اشتباه می کردم تو همین حین که از تعجب این شکلی شده بودم مامور دیگری که گویا هنوز راحتی بقیه براش مهم بود گفت:«بزار بره!» رفتم! پ.ن: در مورد پروژه ی جدید در فرصت مناسب اطلاع میدیم پ.ن2:روند بهبود زانوم با یک تیم پزشکی خوب در جریان و تحت کنترله پ.ن3:دو فیلم محبوبم «شوماه»و «عزیز» رو در جشنواره اقوام ایرانی دارم که نتونستم خودمو برسونم به اولی امیدوارم به دومی برسونم یا علی»

1

دیدگاه ها
  ارسال به دوستان:
نظرات و دیدگاه های کاربران
از سراسر وب
همچنین بخوانید