(فیلم) خاطره بازی با سکانسی ماندگار از کارتون نوستالژیک پینوکیو/ سکه طلا می‌کاره که درخت طلا داشته باشه

انتشار 29 خرداد 1403

طوطیانیوز: بخشی از کارتون قدیمی پینوکیو را مشاهده می‌کنید.

(فیلم) خاطره بازی با سکانسی ماندگار از کارتون نوستالژیک پینوکیو/ سکه طلا می‌کاره که درخت طلا داشته باشه

به گزارش طوطیانیوز، پینوکیو (به ایتالیایی: Pinocchio) یک شخصیت داستانی و شخصیت اصلی رُمان مشهور ماجراهای پینوکیو از نویسندهٔ ایتالیایی، کارلو کلودی است. پینوکیو در واقع عروسکی چوبی است که آرزوی تبدیل شدن به پسری واقعی را دارد. همچنین او بسیار دروغ می‌گوید.پینوکیو عروسکی چوبی است که آرزویی بزرگ در سر دارد؛ او دوست دارد یک پسر واقعی باشد و در این راه تلاش زیادی می‌کند. بینی او به شدت مورد توجه مخاطبین است و هنگامی که دروغ می‌گوید بینی‌اش شروع به رشد کردن می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود.

ماجراهای پینوکیو رمانی ایتالیایی نوشته کارلو کلودی (Carlo Collodi) در قرن نوزدهم است. شخصیت اصلی این رمان آدمکی چوبی به نام پینوکیو است که دماغ چوبی او مشخصهٔ بارز این شخصیت تخیلی است. در سال 1881 پینوکیو در یک مجلهٔ کودکان ایتالیایی توسّط کارلو لورنزینی چاپ شد. نام مستعار او کارلو کلودی که این نام را از روستای زادگاه مادرش وام گرفت.داستان در مورد پیرمرد نجاری است که بچه‌ای ندارد و تنهاست. پدر ژپتو به‌همراه یک گربه و دارکوب که با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش می‌کند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور می‌کند که فرزندی دارد. فرشته‌ای مهربان وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد می‌شود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده می‌کند. مدتی می‌گذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مثل تمام کودکان به مدرسه می‌فرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوش‌قلبی گول روباه مکار و گربه نره را می‌خورد و به تماشای نمایشخیمه‌شب‌بازی می‌رود. در آنجا روباه مکار او را به صاحب خیمه‌شب‌بازی می‌فروشد. پینوکیو با جوجه اردک همراهش جینا به‌ناچار در آنجا می‌ماند و به‌همراه آن‌ها از شهری به شهر دیگر می‌رود و ستارهٔ نمایش خیمه‌شب‌بازی می‌شود؛ تا این‌که تصمیم به بازگشت به خانه را می‌گیرد و در راه باز فریب روباه مکار را می‌خورد و سکه‌هایی را که از صاحب خیمه‌شب‌بازیگرفته بود از دست می‌دهد. … و در جنگل با پری مهربان آشنا می‌شود. پری که از پدر ژپتو اجازه گرفته بود مدتی از پینوکیو مراقبت می‌کند و به او درس حساب می‌دهد. یک بار به‌دلیل بازی‌گوشی به شهر احمق‌ها رفته و پشیمان برمی‌گردد؛ هنگام برگشت به خانه باز به دام روباه مکار و گربه نره می‌افتد، و ماجراهای بسیاری رخ می‌دهد و با این‌که بارها گول آن‌ها را می‌خورد ولی باز هر بار با سادگی و خوش‌قلبی با آن‌ها دوست می‌شود؛ تا این‌که سرانجام برای یافتن پدر ژپتو به دریا می‌رود و او را در شکم نهنگ پیدا می‌کند؛ و پس از نجات‌یافتن و پایان‌یافتن سفرها در آخر توسط پری مهربان به انسان تبدیل می‌شود.

دیدگاه ها
  ارسال به دوستان:
نظرات و دیدگاه های کاربران
همچنین بخوانید