طوطیا نیوز: در طول تاریخ هنر، برخی نقاشها از عناصر عجیب، غیررایج و حتی گاهی چندشآور برای تولید آثار هنری استفاده کردند و زمینهساز جنجالهای زیادی شدند. در ادامه عجیب ترین نقاشی های دنیا را مشاهده می کنید.
به گزارش طوطیا نیوز، در طول تاریخ هنر با رازها، معماها و عجایب زیادی روبهرو میشویم. با اینحال آثار زیادی وجود دارند که در گروه «عجیب» قرار میگیرند. برخی از این آثار میتوانند برای مخاطب گیجکننده یا شگفتانگیز باشند به گونهای که در درک معنای آن دچار چالش شود.
لغت «عجیب» را میتوان به نقاشیهایی با ترکیببندیها یا عناصر عجیب نسبت داد که تفسیرهای متعددی دارند. برخی از این آثار هنری به جنبههایی از زندگی اشاره دارند که در هیچ رسانهای دیده نمیشوند. از دیگر تفسیرهای «عجیب» در هنر میتوان به آثار هنرمندان سورئالیست یا فراواقعگرا اشاره کرد که اغلب با سوژههای ذهنی و تصویرپردازیهای عجیب سروکار دارند و باعث گیج شدن مخاطب میشوند. در ادامه به فهرستی از عجیبترین تابلوهای نقاشی اشاره میکنیم که به دلیل وجود عناصر غیرمعمول و نامتناسب با زمانهی خود در گروه عجیبترین نقاشیهای دنیا قرار میگیرند.
معمولا حتی در رسانههای عمومی هم بعید است تصویری از جیغ و فریاد زدن پاپ ببینید. با اینحال فرانسیس بیکن، هنرمند معاصر این تصویر جالب را برایمان ساخته است. بیکن در دههی 1950 به بازآفرینی پرترهی پاپ معصوم دهم اثر دیگو ولاسکز، نقاش معروف دورهی باروک پرداخت.
بیکن چند بازآفرینی از این پرترهی مشهور را انجام داد. او معمولا تصاویری از موقعیتهای مختلف را ترکیب میکرد. او برای این نقاشی عجیب، اجزای نقاشی ولاسکز مثل تخت طلاکاریشده، موقعیت نشستهی او و لباس رسمی را برداشت کرد و این تصاویر را با جیغی از فیلم «رزم ناو پوتمکین» اثر سرگئی آیزنشتاین در سال 1925 ترکیب کرد. حالت روحمانند و دراماتیکی که بیکن به اثر پاپ دهم اضافه کرد، به خلق اثری کاملا جدید انجامید.
این نقاشی عجیب به عنوان یکی از بهترین آثار مجموعهی پاپ بیکن شناخته شده است اما دلیل خلق آن برای مدتی نامعلوم بود. برای اغلب افراد نقاشی بیکن رازآلود است. بر خلاف پاپ نقاشی ولاسکز که حالتی رسمی و آرام دارد، پاپ بیکن کنترل خود را از دست داده است. چهرهی آبی بنفش او نشاندهندهی ابزار پریشانی است. پاپ بیکن به صندلی چسبیده گویی به طنابهای طلایی که تا زیر صندلی ادامه دارند وصل شده است و به نظر میرسد این طنابها او را روی صندلی حفظ کردهاند. این خطوط مانند رینگ میدان بوکس به نظر میرسند که نشاندهندهی کشمکش درونی و ابدی انسان هستند.
سمت چپ: پرتره پاپ معصوم دهم اثر دیگو ولاسکر، 1650م، سمت راست: مطالعه پرتره پاپ معصوم دهم ولاسکر، اثر فرانسیس بیکن، 1953م
مدوسا معمولا به عنوان زنی زیبا با مارهای زنده به جای موهایش شناخته میشود که تنها با یک نگاه میتوانست افراد را به سنگ تبدیل کند تا اینکه پرسئوس سر او را با استفاده از سپری که از آتنا قرض گرفته قطع میکند.
در نقاشی مدوسا اثر کاراواجو به دو نکتهی عجیب برمیخوریم. در درجهی اول کاراواجو از یک مدل مرد برای نمایش سر مدوسا استفاده کرده و علاوه بر این مدوسا را روی یک سپر واقعی نقاشی کرده است؛ اما عجایب این نقاشی به همینجا ختم نمیشوند.
بر اساس افسانهی مدوسا، سپر انعکاسی که به پرسئوس اهدا شده بود نه تنها به او اجازه میداد انعکاس مدوسا را ببیند بلکه باعث شد مدوسا برای آخرین بار انعکاس تصویر خود را ببیند. با توجه به این داستان اثر کاراواجو به خوبی آخرین لحظات رعبآور مدوسا از دیدن سر بریدهی خود در سپر آینهای را نشان میدهد.
مدوسا، اثر کاراواجو، 1595 تا 1598، محل نگهداری: گالری اوفیتزی در فلورانس ایتالیا
جوزپه آرچیپبولدو نامی نیست که برای همه آشنا باشد. با اینحال برای نقاشی که در دوران رنسانس زندگی میکرد، نقاشیهای او کاملا عجیب هستند. آثار آرچیمبولدو با وجود سبک عجیب همزمان با دوران منریسم و ستایش رنسانس از معماها و چیستانها و همچنین شکلهای عجیب و غریب بود. شاید به همین دلیل امپراطور ماکسیمیلان دوم و رودولف دوم چند نمونه از آثار عجیب او را به مجموعهی کونستکامر(کمد کنجکاویها) اضافه کردند.
اثر باغبان سبزیجات آرچیمبولدو، دقیقا با صفت کنجکاوی تطبیق دارد. نقاشیهای آرچیمبولدو اغلب پرترههای ترکیبی هستند که از اشیای مرتبط با شکل یک انسان ساخته شدهاند. نتیجهی نهایی نمادی از چیزهای مختلف مثل فصلها و حتی مشاغل است. اثر باغبان سبزیجات ارجیمبولدو پرترهای تشکیلشده از سبزیهای مختلف است که در قسمت بالا با کاسهای سیاه برای نمایش وظیفهی باغبانی نشان داده میشود. نکتهی جالب دربارهی این اثر این است که اگر آن را وارونه کنید یک کاسهی معمولی سبزیجات میبینید.
باغبان سبزیجات، اثر جوزپه آرچیمبولدو، 1587 تا 1590
آبراهام میگنون یکی از بهترین نقاشان طبیعت بیجان و ترکیببندی پیچیدهی گلها، میوهها و صدفها است. با اینحال او در به تصویر کشیدن گربهها مهارت زیادی نداشت و همین مسئله به تولید آثار عجیبی منجر شد. میگنون که در آلمان متولد شد و آموزش دید، اغلب اوقات خود را در هلند میگذراند و توانست به عنوان هنرمندی با استعداد شناخته شود که آثارش هواداران زیادی در سراسر اروپا داشت. اثر «گلدان چپهشده» مهارت میگنون در تصویرسازی گلها و حشرات را بهخوبی نشان میدهد؛ اما در نگاه اول میتوان به مشکل این نقاشی پی برد.
تعادل گلدان از بین رفته و آب در حال بیرون ریختن از آن است. دلیل این اتفاق هم گربهی کوچک در گوشهی چپ پائین بوم است؛ اما آیا این موجود واقعا یک گربه است؟ به دلایل ناشناخته این جانور بینی و ابروی انسان مانند و دهانی مانند میمون دارد. همچنین پنجهی گربه روی یک تله موش قرار گرفته که شکل موش مانندی داخل قفس مشخص است. شاید موش دلیل واکنش عجیب گربه باشد.
گلدان چپهشده اثر آبراهام میگنون، 1660م
بونارد به گروهی از نقاشان نمادگرای پستامپرسیونیست تعلق داشت که خود را نبی (پیامبر) مینامیدند. هدف اصلی آنها برابر ساختن هنر کاربردی با هنرهای زیبا مثل نقاشی و مجسمهسازی بود. گروه نبیها در کنار نقاشیهای روی بوم، گلدانهای دکوری، پنلهای دیواری و پردههای نقشدار میساختند. آثار نقاشی آنها کیفیت دکوری داشتند که با دقت زیادی با ترکیببندیها سازگار شده بودند و تزئینها اغلب با الهام از چاپهای باسمهای ژاپنی اجرا میشدند. بونارد یکی از شناختهشدهترین هنرمندان گروه نبی بود که تحت حمایت منتقدان و مشتریان هنری قرار داشت.
در اثر «گربهی سفید» حیوان با پشتی قوسدار نشان داده شده است. خطوط منحنی نقاشی به چاپهای ژاپنی شباهت داند. انتخاب سوژه تصادفی بود است. البته گربهها یکی از سوژههای محبوب هنرمندان ژاپنی مثل کاتسوشیکا هوکوسایی بودند. بر اساس بررسی پرتوی ایکس نقاشی، بونارد وقت زیادی را صرف نقاشی پاها و قرار دادن موقعیت دقیق آنها کرده است. با این حال گربه ظاهری کاریکاتور مانند دارد که تناسب بدن آن رعایت نشده و البته گردنی ندارد و پاهایی بلندی دارند که آن را بیشتر به فیلهای بلند نقاشی سالوادور دالی شبیه میسازد.
گربه سفید اثر پیر بونارد، 1894
ادوارد مونش به خاطر نقاشیهای خود از نمایش احساسات اضطرابگونه شهرت دارد. با اینحال نکات جالب بیشتری دربارهی این هنرمند وجود دارد. برخی از آثار عجیب او سوژههای معمولی مثل دعوا با سگ همسایه را نشان میدهند. رول، سگ همسایهی مونش، زندگی دردسرساز خودش را داشت. اولین صاحب او بیمار شد و سگ را فراموش کرد و همین مسئله به رفتار پرخاشگرانهی سگ انجامید. خیلی زود پس از آن، همسایهی مونش، اکسل گونرود حیوان را به سرپرستی گرفت و پس از چند هفته به نظر میرسید رول به خانوادهی جدیدش وابسته شده است. مشکل این بود که گونرود تنها انسانی بود که رول حاضر به تحمل او بود.
بر اساس یادداشتهای مونش، سگ نسبت به پستچیها صبور نبود و شلوارهای حداقل پنج نفر از آنها را پاره کرده بود. این سگ همچنین به مردم از جمله خود مونش حمله میکرد. با اینکه همسایهها به تدریج نسبت به این موجود بیچاره دلسوزتر شدند، مونش یادداشتهای بیملاحظهای را به گونرود مینوشت و او را تهدید میکرد که به پلیس شکایت میکند. او همچنین چند طرح از رول به ویژه طرح «سگ خشمگین» را کشید که در آن بیصبری خود نسبت به وجود این حیوان را به تصویر کشیده بود.
سگ خشمگین اثر ادوارد مونش، 1938