طوطیانیوز: فال حافظ برای متولدین ماه های مختلف را می توانید در این قسمت بخوانید.
فالِ حافظ بهمعنی استفاده از دیوانِ حافظ برای برای پیشگوییِ سرنوشت و رفعِ تردید و خوب یا بد بودنِ عاقبتِ کاری یا استعلام از احوالِ شخصِ غایبی است. فال گرفتن از دیوانِ حافظ معمولاً در مناسبتهایی مانند عید نوروز، چهارشنبهسوری، شب چله، سیزدهبهدر، چهارشنبهٔ آخرِ ماهِ صَفَر و سیزدهِ صفر انجام میشود. هنگامی که شخص نیتِ مشخصی دارد، مانند هنگامِ فراقِ یار یا انتظارِ آمدنِ شخصی یا پیشآمدنِ مشکلی برای عزیزی و یا چیرگیِ اندوهی بر وجودِ فردی، فال زدن رایج است. فال گرفتن از رسومِ جمعی و گروهی نیز است و ازاینرو آیینهای مختلفی برای انتخابِ نوبتِ «قرعهٔ فال» رواج یافته و در شهرهای مختف، روشهای گوناگونی نیز دارد.
غزل شماره 407 دیوان حافظ : مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نومید مشو
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش
دور خوبی گذران است نصیحت بشنو
چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
تعبیر غزل شماره 407 حافظ در فال شما :
در راه رسیدن به مقصود ممکن است شکست هایی خورده باشید و به آن چه در دل دارید نرسید اما امید خود را از دست ندهید. هر چیزی که امروز بکارید فردا درو خواهید کرد.
از کبر و خودخواهی برحذر باشید، عقل و منطق خود را به کار بگیرید و از اشتباهات و شکست های گذشته استفاده کنید تا به مراد دل دست یابید. روزهای خوشی هم مثل ایام غم می گذرد.
غزل شماره 145 دیوان حافظ : چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند
که التجا به در دولت شما آورد
تعبیر غزل شماره 145 حافظ در فال شما :
نگران نباشید و غم و اندوه را از خود دور کنید که آخر و عاقبت کارها خوب خواهد بود. صبور باشید و از عجله کردن دست بردارید تا مشکلات حل شوند. به زودی خبر مسرت بخشی خواهید شنید به طوری که بیماری تان شفا پیدا می کند.
نذرتان را ادا کنید، عهد و پیمان خود را فراموش نکنید. به زودی در کار و بار و تحصیل شاهد موفقیت های بزرگی خواهید بود. در دوران خوشی از یاد خداوند غافل نشوید.
غزل شماره 47 دیوان حافظ : به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
دری دگر زدن اندیشه تبه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
که سرفرازی عالم در این کله دانست
بر آستانه میخانه هر که یافت رهی
ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه آن ترک دل سیه دانست
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
حدیث حافظ و ساغر که میزند پنهان
چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست
بلندمرتبه شاهی که نه رواق سپهر
نمونهای ز خم طاق بارگه دانست
تعبیر غزل شماره 47 حافظ در فال شما :
اگر به یاد خدا باشید و از هیچ تلاشی برای رسیدن به مقصود دریغ نکنید، در زندگی طعم موفقیت را چشیده و به مراد دلتان می رسید.
به زودی بخت و اقبال به شما روی خواهد آورد. از لطف و رحمت خداوند ناامید نباشید، هر شکست تجربه ای به همراه دارد و مقدمه پیروزهای آتی در زندگی می باشد. پل های پشت سر را خراب نکنید.
با بزرگان مشورت کرده و از تجربه های آن ها استفاده کنید..
غزل شماره 192 دیوان حافظ : سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمی کند
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمی کند
با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی کند
چون ز نسیم می شود زلف بنفشه پرشکن
وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی کند
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی کند
دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر
بی مدد سرشک من در عدن نمی کند
کشته غمزه تو شد حافظ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را درد سخن نمی کند
تعبیر غزل شماره 192 حافظ در فال شما :
برای کاری تردید دارید و این شک و تردید شما را سرگردان کرده است. شک و دودلی را کنار بگذارید و با تکیه بر هوش و استعدادهای خود و توکل به خداوند متعال از فرصت های پیش رو استفاده کنید.
به لطف و رحمت خداوند امیدوار باشید که موفقیت بر دشمنان نزدیک است. غم و اندوه به دل راه ندهید. صبور باشید ممکن است فعلا در سلامتی بیمارتان بهبودی حاصل نشود.
غزل شماره 272 دیوان حافظ : بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش
دلدار که گفتا به توام دل نگران است
گو میرسم اینک به سلامت نگران باش
خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش
ای درج محبت به همان مهر و نشان باش
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
تعبیر غزل شماره 272 حافظ در فال شما :
با دوستان و اطرافیان صداقت داشته باشید و به آن ها محبت بورزید. کمک دوستان جانی و با وفا در دوران سختی و رنج بسیار گره گشا خواهد بود. هیچ آرزو و هدفی با تلاش و زحمت به دست نمی آید. باید رنج سختی ها را تحمل کنید تا به وصال یار دست یابید.
به خداوند توکل کنید، نگرانی و اضطراب گره از کار شما بازنخواهد کرد. فکر رقیبان ذهن شما را مشغول کرده اما مطمئن باشید چیزی که خداوند برای شما در نظر گرفته به هیچکس دیگری نخواهد رسید. انشالله بیمار به زودی شفا پیدا خواهد کرد.
غزل شماره 260 دیوان حافظ : ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
ببریدهاند بر قد سروت قبای ناز
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی
بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش
بشکست عهد چون در میخانه دید باز
از طعنه رقیب نگردد عیار من
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز
دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت
از شوق آن حریم ندارد سر حجاز
هر دم به خون دیده چه حاجت وضو چو نیست
بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز
چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان
حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز
تعبیر غزل شماره 260 حافظ در فال شما :
در این راه صبوری کنید و غم هجران را تحمل کنید تا به زودی به وصال یار برسید. برای نشان دادن خلوص نیت خود، با مردم با صداقت رفتار کرده و صمیمی باشید. برای گذر از سختی ها و رسیدن به اهداف با گام های استوار قدم برداشته و از کنایه و طعنه های حسودان نترسید.
برخی از دوستان به کمک شما نیاز دارند و طلب یاری می کنند، دست رد به سینه آن ها نزنید و سعی کنید به عهد و پیمان خود وفادار بمانید. اسرار خود را نزد نامحرم فاش نکنید و به خداوند توکل داشته باشید.
غزل شماره 304 دیوان حافظ : دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
ای درگه اسلام پناه تو گشاده
بر روی زمین روزنه جان و در دل
تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم
انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل
روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت
ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل
می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت
شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل
دور فلکی یک سره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه باطل
تعبیر غزل شماره 304 حافظ در فال شما :
قدم در راهی گذاشته اید که فکر حسودان و رقیبان شما را نگران کرده است اما نگران نباشید. با توکل بر خدا و تلاش برای کسب روزی حلال در آینده نزدیک از همه آن ها پیشی خواهید گرفت.
برای موفقیت باید از علم و عقل و درایت خود استفاده کنید. انسان نیکوکاری هستید و به زودی پاداش کارهای خوب خود را دریافت خواهید کرد و سختی ها تمام می شود.
غزل شماره 36 دیوان حافظ : تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست
نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست
زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار
چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست
از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست
سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست
آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت
بر در میکده دیدم که مقیم افتادست
حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز
اتحادیست که در عهد قدیم افتادست
تعبیر غزل شماره 36 حافظ در فال شما :
به زودی حاصل کار درستی که انجام داده اید را خواهید دید. وصال یار و رسیدن به مقصود نزدیک است اما به تلاش و پشتکار زیادی نیاز دارد تا او را در آغوش بکشید.
مدتی است فکرتان درگیر بیماری شده، نگران نباشید، به زودی لباس عافیت پوشیده و بیماری درمان می شود.
سفر معنوی در پیش دارید که باعث نزدیکی بیشتر شما و خداوند شده و با او تجدید پیمان خواهید کرد. در این سفر گمشده خود را پیدا می کنید.
غزل شماره 432 دیوان حافظ : مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت
زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی
بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
حافظ چه مینهی دل تو در خیال خوبان
کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی
تعبیر غزل شماره 432 حافظ در فال شما :
همه چیز در گروی داشتن ثروت و مادیات نیست بلکه باید به معنویات نیز توجه داشته باشید. به کسی دلبسته اید که به اشارت های شما بی توجهی می کند.
نگران هستید و به نظر می رسد گره کور به امورتان زده شده و حریفان از شما پیش گرفته اند اما منتظر بهتر شدن اوضاع هستید و همچنان با امید جلو می روید.
غزل شماره 245 دیوان حافظ : الا ای طوطی گویای اسرار
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلودهایم ای بخت بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که میرقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینم نگه دار
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
خداوندی به جای بندگان کرد
خداوندا ز آفاتش نگه دار
تعبیر غزل شماره 245 حافظ در فال شما :
چرا فرصت ها را غنیمت نمی شمارید؟ بخت به شما روی آورده از موقعیت استفاده کنید. نیتی در دل دارید که به شدت فکر شما را مشغول کرده، هنوز شرایط آن فراهم نیست و به صبوری نیاز دارد.
با یاد خدا قلب خود را جلا داده و دل و روح خود را با او بسپارید، مطمئن باشید خداوند نیز نعمت های بی دریغ خود را به زندگی شما سرازیر خواهد کرد. زمان خوبی برای مسافرت است. ملاقات مهمی در پیش دارید.
غزل شماره 352 دیوان حافظ : روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز میگویم نه غیبت میکنم
با صبا افتان و خیزان میروم تا کوی دوست
و از رفیقان ره استمداد همت میکنم
خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطفها کردی بتا تخفیف زحمت میکنم
زلف دلبر دام راه و غمزهاش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت میکنم
دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت میکنم
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
تعبیر غزل شماره 352 حافظ در فال شما :
برخی اطرافیان حسود و بدخواه سعی می کنند شما را از مسیر درست منحرف کرده به بیراهه بکشانند. مراقب این افراد باشید و جانب احتیاط را از دست ندهید.
قبل از شروع هر کاری، خوب فکر کرده و با عقل و درایت تصمیم بگیرید و عمل کنید تا موفقیت تضمین شود. دوستان مورد اعتماد و دلسوز را بشناسید تا در مواقع نیاز از آن ها یاری بگیرید.
غزل شماره 39 دیوان حافظ : باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای
کت خون ما حلالتر از شیر مادر است
چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است
ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است
حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو
کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است
تعبیر غزل شماره 39 حافظ در فال شما :
گول ظاهر دیگران را نخورید و با وعده های آن ها خام نشوید. خداوند را به یاد داشته باشید و در گفتارتان از نام خدا غافل نشوید تا به اوج و مقام بالا دست پیدا کنید.
به دنبال کسب روزی حلال باشید هرچند کم و ناچیز به نظر برسد. برای رسیدن به مراد دل و مقصود باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده و تمام همت خود را به کار بگیرید.
قناعت پیشه کنید تا زندگی به کامتان شیرین شود.