طوطیا نیوز: قسمتی از صحبتهای یک روانشناس درباره تربیت صحیح کودک با در نظر داشتن احترام به شخصیت انسانی کودک را ببینید و بشنوید و بکار گیرید.
به گزارش طوطیا نیوز، یکی از مهم ترین و سخت ترین مسائلی که ممکن است هر پدر و مادری با آن روبه رو شود این است که فرزندانشان حرف آنها را گوش ندهند. کودک نافرمان و لجباز سعی می کند کارهایی که خودش دوست دارد را انجام دهد. او ممکن است به حرف هیچ کس گوش ندهد و یا فقط از فرد خاصی سرپیچی کند. این کودکان اصرار دارند بقیه را کنترل کرده تا به دلخواه آنها رفتار کنند. آنها سر کوچک ترین چیزی به شدت بحث و جدل راه انداخت و تا حرف خود را به کرسی ننشانند، آرام نمی شوند. حالا این موضوع پیش می آید که چرا کودک نافرمان می شود؟
ژنتیک: حرف گوش نکردن کودک یا نافرمانی و بدقلقی او مانند سایر خصوصیات فردی می تواند تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. بعضی از کودکان از بدو تولد ذاتا بدخلق و واکنشی هستند. این کودکان در دوره نوزادی اغلب بی ثبات بوده و بسیار خشک و انعطاف ناپذیرند. آنها به شدت حساس بوده و با کوچکترین محرکی، نا آرام شده و گریه شدیدی سر می دهند اما در بیشتر موارد علاوه بر عامل ژنتیک و خلق و خوی کودک عوامل محیطی نیز دخیل است که معمولا می توان آن را کنترل کرد. برخی از این عوامل شامل موارد زیر است:
استرس: کودکان گاهی در نتیجه استرس محیطی نافرمان می شوند. این کودکان معمولاً مشکلات دلبستگی دارند. والدین آنها قابل پیش بینی نبوده و خلق و خوی بسیار متغیری دارند. برای مثال پدر یک روز مهربان و حمایتگر و روز بعد خشن و سرد است.
تغییرات محیطی: گاهی نیز نافرمانی براثر تغییرات زیاد در خانواده رخ می دهد. برای مثال طلاق والدین، تعارض های دائمی والدین، مسافرت یکی از والدین، مشغله های زیاد والدین، تغییر مدرسه و محل سکونت، تولد نوزاد جدید و ... می تواند باعث نافرمانی در کودک شود. در این موارد کودک دائما با تعارض های زیاد روبه رو می شود که نمی تواند خود را با آن سازگار کند، بنابراین از لحاظ جسمانی و روانی بهم می ریزد در نتیجه بسیار نافرمان و خود محور می شود و سعی می کند برای راحتی خود و آرامشی هر چند کوتاه محیط را تحت کنترلش در بیاورد.
فرزند پروری: در بعضی از موارد سبک های فرزند پروری نیز در این موضوع دخیل هستند سبک های فرزند پروری سهل گیرانه و سخت گیرانه هر دو باعث نافرمانی و طغیان در کودکان می شود. والدین که بدون توجه به خصوصیات اخلاقی کودک دائم او را سرزنش کرده و معیار های اخلاقی خیلی بالایی دارند، بسیار خشک و مستبدانه با کودک رفتار می کنند و از طرف دیگر والدینی که هیچ حد و مرز و قانونی برای کودک تعیین نکرده اند و کودک را بسیار آزاد و پرتوقع بار آورده اند هر دو به نوعی باعث نافرمانی و لجبازی در کودکان می شوند.
مشکلات مدرسه: اگر کودک در یادگیری مشکل داشته باشد، ممکن است از انجام کارهایی که از او خواسته شده خود داری کند. این مورد اغلب در کودکان باهوش نیز دیده می شود؛ زیرا آنها در یادگیری سرعتی متفاوت تر از سایر کودکان دارند و به همین علت حوصله شان سر رفته و شروع به نافرمانی و خرابکاری می کنند.
چگونه بچه حرف گوش کن تربیت کنید؟
1. مشکل اصلی را بیابید: ببینید آیا دلیلی برای این رفتار بد وجود دارد یا خیر. بیشتر اوقات کودکان "بازیگوش" فقط خسته یا گرسنه هستند. شاید آن روز در مدرسه اذیت شده اند یا کودک به خواهر و برادر جدید حسادت می کنند. معمولاً دلیلی برای رفتار نامطلوب کودک وجود دارد، مثل، پدری که دیر به خانه برمی گردد و کودک به ندرت او را میببیند یا مادری که فرصت بازی کردن با کودک را ندارد. حرف شنوی نداشتن کودک روشی برای اعتراض کردن است و اغلب ما بدون اینکه متوجه باشیم آنها را به خاطر اعتراضات معقولشان تنبیه می کنیم. حتی اگر نمی توانید اوضاع را تغییر دهید، سعی کنید به بچه ها گوش کنید.
2. واقعیت موجود و انتظارات خود را توضیح دهید: هیچ کس دوست ندارد مدام دستوراتی بشنود، مخصوصاً کودکان که لازم است بیان آزادانه احساساتشان را تمرین کنند. به همین دلیل اغلب برعکس خواسته ما را انجام میدهند. نکته مهم این است که دستور دادن را به بیان واقعیت بدل کنید. به جای اینکه با تندی بگویید "شیر را سرجایش بگذار"، بگویید "اگر شیر بیرون بماند خراب می شود، پس لطفا آن را در یخچال بگذار". به جای اینکه بگویید: "سریع لگوهایت را جمع کن" می توانید بگویید: "تا وقتی یک اسباب بازی جمع نشود، بازی جدیدی شروع نمی کنیم"
3. درخواست خود از کودک را واضح بیان کنید: با زبانی ساده و به طور مشخص آنچه دوست ندارید را به کودک بگویید. به جای نهی کردنهایی مثل "کمد رو به هم نریز" به آرامی بگویید "جای لباسها توی کمده، لطفا پیراهنهایت رو برگردون سرجاش". به جای جملات کلی مثل "اتاقت رو مرتب کن" بگویید "لطفا بیا اسباب بازی ها رو بذاریم توی جعبه و لباسها رو توی کمد کنار دوستاشون آویزون کنیم". کار مورد نظر را به یک سرگرمی بدل کنید و آنها را در فرایند تمیز کردن مشارکت دهید.
4. خواسته هایتان را یک به یک مطرح کنید: نمی توانید از یک کودک پنج ساله بخواهید که همزمان لباس هایش را مرتب کند، مداد رنگی هایش را جمع کند و خواهر دو ساله اش را نزند. از مهمترین مورد (نزدن خواهرش) شروع کنید و وقتی یک کار انجام شد، سراغ بعدی بروید.
5. به کودک حق انتخاب بدهید: تهدید یا پرخاش تنها باعث لجبازی بیشتر کودک می شود، به جای اینکار به او نشان دهید در فرایند تصمیم گیری دخیل است. مثلا " الان می خوای لباست رو بپوشی یا یا بعد از اینکه صبحانه خوردی؟"
6. احساسات را به کودک یاد دهید: کودکان معمولا گریه می کنند، غر می زنند یا فریاد می کشند چون نمی توانند علت ناراحتی خود را بیان کنند یا نمی دانند چطور با احساساتشان کنار بیایند. پس لازم است کلماتی برای ابراز آنها در اختیارشان قرار دهید. "تو خیلی عصبانی هستی"، " منم گاهی خیلی غمگین میشم، به نظرت چی کار می تونیم بکنیم"
7.عقب نشینی نکنید: از بدرفتاری کودک نترسید و اجازه ندهید به خاطر حفظ آرامش یا آسانتر شدن امور، این رفتارها ادامه پیدا کند. اگر بر سر مسواک زدن آنقدر کودک قشقرق به پا می کند و داد و فریاد به راه میندازد که به او اجازه میدهید با دندانهایی شکلاتی به رختخواب برود، پس به او آموخته اید از این به بعد به همین شکل رفتار کند تا لازم نباشد به حرف شما گوش کند.
8. الگوی مناسبی باشید: بسیار مهم است که کودک همان رفتاری را از شما ببیند که از او انتظار دارید. این به آن معناست که فریاد نزنید و به آنها گوش کنید. اگر کودکان کاری انجام می دهند که دوست ندارید، کنترل خود را از دست ندهید و به آرامی از آنها بخواهید که توضیح دهند چه اتفاقی افتاده است.
9. از فرزندپروری مثبت استفاده کنید: همواره بهتر است به جای سرزنش کردن رفتارهای ناخواسته، رفتارهای مطلوب و مناسب را تشویق کنید. این تأیید نباید کلی باشد بلکه باید یک اقدام مشخص را هدف بگیرد: "از اینکه لباست را در کشو گذاشتی ممنونم" یا "خوشحالم که اسباب بازیهایت را به برادرت هم دادی". این تشویق ها باید تقریباً بلافاصله پس از رفتار یا در نزدیکترین زمان ممکن بیان شود.
10. هرگز تهدید نکنید و یا باج ندهید: به فرزندانتان بیاموزید هر رفتاری پیامد خودش را دارد. مثلا رها کردن لباس های کثیف روی زمین منجر به این میشود که برای تولد دوستش لباس تمیز و مرتب نداشته باشد. در عین حال به رفتارهای مطلوب هم پاداش متناسب بدهید. جدولهای پاداش روشی آسان و واضح برای تایید رفتار درست و دریافت سریع امتیاز هستند. بچه ها میتوانند از ستاره هایی که به عنوان امتیاز دریافت کرده اند برای گرفتن پاداش استفاده کنند.
مسئله ای که نباید نادیده گرفته شود تفاوت بین باج دادن و پاداش مناسب است. پاداش نتیجه رفتار خوب است در حالیکه باج دادن ابزاری برای جلوگیری یا متوقف نمودن رفتار نادرست. شما زمانی از پاداش استفاده میکنید که سعی دارید شکلگیری رفتاری مطلوب را در فرزندتان تشویق کنید مثل درس خواندن یا منظم بودن اتاق. در حالی که اگر همان پیشنهاد را برای جلوگیری از انجام یک رفتار نادرست همانند فریاد نزدن، یا بی ادبی نکردن به مادربزرگ به کودک بدهید، آنگاه باج دادن تلقی می شود.
پاداش سبب احساس غرور کودک می شود در حالیکه باج دادن قدرت نامطلوبی به کودک می دهد. شما در مورد پاداش مذاکره نمی کنید "اگر اتاقت مرتب باشد، می توانی شن بازی کنی". اما زمانی که کودک میگوید "اگر اتاقم را تمیز کنم باید به من بستنی بدهی" در حال باج گرفتن از شماست. گذشته از اینکه زمانی که باج می دهید معمولا احساس ناامیدی و درماندگی دارید.
11. شیوه تعامل با کودک را تغییر دهید: در آخر به خاطر داشته باشید که کنترل کلمات و جملاتی که در زمان خشم بر زبان می آوریم و خودداری از بیان عباراتی مثل "تو هیچ وقت گوش نمیکنی" یا "چند بار باید بهت بگم" دشوار است. اما اگر میخواهیم بچه ها به ما گوش کنند باید تمرین کنیم تا شیوه تعامل و گفتگوی خود با آنها را تغییر دهیم. به این شکل نه تنها آنها متوجه خواسته ما میشوند بلکه واقعا میخواهند که به ما گوش کنند.