آزار دادن همسر، در رابطۀ زناشویی تنها با توسل به خشونت یا وادار کردن شریک جنسی به کارهایی که خوشایند او نیست محدود نمی شود، بلکه به زور رابطه داشتن نیز مصداقی از آزار دادن است.در ادامه این مطلب از طوطیا نیوز بیشتر در این خصوص بحث می کنیم.
برخی از زنان از اینکه بار ها به دلیل عدم پاسخ گویی به غرایز جنسی شوهر شان مورد لت و کوب قرار گرفته اند؛ به این باور اند که زن در نزد بیشتری از مردان برده جنسی به حساب می آید.
زنان زیادی قربانی این نوع خشونت می شوند وهر کدام با آن که دوست ندارند اینگونه مسایل را شریک بسازند؛ رفتار های نا پسند شوهر امان شان را بریده ولب به سخن می گشایند و می گویند از زندگی با یک مرد و زندگی مشترک متنفر اند.
بعضا مرد، رابطه زناشویی را به هر قیمتی حق خود می داند. همسرش را با این احساس که به وی بدهکار است، وادار می کند. همسرش را در مقابل حمایت هایی که از وی می کند و امکاناتی که برایش تأمین می کند به پاسخ گویی جنسی مجبور می کند. بعضی دیگر به این بهانه که باید به وسیله نزدیکی عشق خود را ثابت کنی، همسر خود را وادار به رابطه جنسی می کنند در حالی که او رضایت ندارد.
متأسفانه گاهی فرد از ترس عواقب نه گفتن به شریک جنسی خود و تهدیدهایی که می شود، اجبار جنسی را تجربه می کند. تعلیمات تربیت جنسی حاکم بر جوامع در شکل گیری اجبار جنسی مؤثر است. طبق این تعلیمات نگاه افراد به روابط و تعاملات جنسی یک نگاه اجتماعی نیست بلکه یک نگاه جسمی-تناسلی است. به عبارتی تعدادی برای رفع نیازهای بیولوژیکی خود دنبال وسیله هستند و استفاده ابزاری از همسر برای رفع عطش جنسی می تواند زمینه را برای معضل اجبار جنسی مهیا سازد.
به نظر می رسد زنان بنا به دلایل متعددی به رابطه جنسی بدون رضایت تن می دهند که از تعلیمات و آموزه های دوران نوجوانی آنها نشأت می گیرد. برای نمونه با خود می گوید: اگر الان به نیاز همسرم پاسخ مثبت ندهم، او برای رفع نیازهای جنسی اش به راه های غیر اخلاقی کشیده می شود؟ به عبارتی این زنان به دلیل ترس و واهمه از عواقب نه گفتن تن به رابطه می دهند. البته من هیچ مخالفتی با آموزه ها ندارم، اما باید تعلیمات صحیح و اصولی باشند. چه دختران و حتی پسران به حقوق جنسی خود و دیگران آشنا باشند و به آن احترام بگذارند.
دکتر ابریشمی، روانپزشک و روان درمانگر جنسی: یکی از نکته هایی که زوجین در زندگی مشترک حتما باید به آن توجه داشته باشند این است که اجبار در انجام هر کاری از سوی یکی از طرفین به مرور زمان می تواند سردی و دلزدگی را به همراه داشته باشد...
مکررا در اتاق مشاوره، با زوج هایی برخورد می کنیم که در زمینه جنسی با هم تفاهم ندارند. به طور مثال یکی از زوجین تمایل به نزدیکی در هفت روز هفته را دارد و دیگری یک نوبت مقاربت را در هفته ترجیح می دهد یا اینکه یکی از زوجین رابطه جنسی خشن را می پسندد و طرف مقابلش رابطه ای آرام دوست دارد، یا یکی از همسران تمایل به رابطه جنسی از طریق اورال یا آنال دارد و دیگری حاضر به مشارکت و همکاری نیست و...
ضمن اینکه قویا معتقدیم که ارجح آن است که قبل از آنکه پیوند زناشویی منعقد شود، زوجین در زمینه روابط جنسی و ترجیحات خود با سلیقه هم آشنا شوند و در این زمینه گفتگو داشته باشند، اما اگر ناآگاهانه وارد زندگی مشترک شده و با این اختلافات مواجه شدند، چاره کار چیست؟
راه صحیح برخورد با این مساله گفتگوی مودبانه و محترمانه زوجین در فضایی امن و توام با مدیریت مثل اتاق مشاوره است. متاسفانه دانش جنسی در سطح جامعه ما با فقر شدیدی روبروست و این مساله پیر و جوان، تحصیل کرده و بیسواد، شهری و روستائی و... نمی شناسد. خیلی از مسائل جنسی صرفا با چند ساعت آموزش صحیح برطرف می شوند و برخی دیگر که باقی بمانند با صحبت، توافق دو طرفه و یک برنامه ریزی درست قابلیت حل و فصل دارند، درد زن و شوهرهای جامعه ما عدم گفتگوی درست است.
اگر نگاه زوجین به رابطه زناشویی نگاهی اجتماعی باشد به طور قطع موفق خواهند شد.اصولأ و به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد.