(فیلم)پست تولد پسر ستاره سادات قطبی و حرف های عجیب او درباره شوهر سابق وطلاق/امیر علی جز کتک هایی که باباش به من میزد از گذشته اش چیزی یادش نمیاد....

انتشار 14 اسفند 1402

طوطیا نیوز: پست عجیب و مشکوک ستاره سادات قطبی درباره زندگی گذشته اش را طی پستی که در اینستاگرام منتشر کرده بود را مشاهده میکنید.

(فیلم)پست تولد پسر ستاره سادات قطبی و حرف های عجیب او درباره شوهر سابق وطلاق/امیر علی جز کتک هایی که باباش به من میزد از گذشته اش چیزی یادش نمیاد....

به گزارش پایگاه خبری طوطیا نیوز،ستاره سادات قطبی پست جدیدی را در اینستاگرام خود منتشر کرده است که در ادامه مشاهده میکنید.

  • اینکه شش سالِ آزگار منو دق داد برای دیدن بچه ام

  • اینکه هربار امیر علی فقط یکساعت بیشتر میخواست پیشم بمونه و نمیگذاشت

  • اینکه حتی نذاشت عروسی داییش بیاد

  • اینکه شهرام براش انگشتر خرید و فرداش انداخت تو چاه توالت

  • اینکه مجبور بودم یواشکی برم مدرسه اش و ببینمش

  • اینکه فقط برای نصف روز نبودن امیر علی توی خونه ،میفرستادش مدرسه وبه معلم کلاس اولش گفته بود به این بچه تکلیف ندید من حالشو ندارم باهاش کار کنم

  • اینکه امیر علی خودش به خودش دیکته میگفت

  • اینکه هربار امیرعلی میگفت میخوام مامانمو بیشتر ببینم وداد و بیداد و تهدید میکرد

  • همه ی اینکه ها بماند

  • امیر علی جز کتک هایی که باباش به من میزد و تحقیر هایی که میکرد از گذشته اش چیزی یادش نمیاد..

  • ولی تعجبم از اینه که بعد از ده سال هربار زنگ میزنه به امیر علی ،به من و شهرام فحش میده و با اعصاب بچه بازی میکنه و تا چند روز امیر علی افسرده میشه

  • جز حسادت ،این رفتارها و حرف ها برای چیه؟؟؟.

  • یک قدم برای پیشرفت و آسایش امیر علی برنداشت.

  • هیچ کاری برای پسر نوجوونش نکرد.

  • نه حمایت عاطفی،نه حمایت مالی،

  • فقط حرف و چرت و پرت و بازی با روح و روان بچه !!!!.

  • بذار هرچی میخواد فحش بده،هرچی میخواد پشت سر من و شهرام به امیر علی بگه

  • الحمدالله با گذشت زمان ،امیرعلی متوجه شد جایگاه آدم ها تو زندگیش کجا و تو درجه اییه.

  • اگه اهل زندگی و آرامشِ حقیقی بود ،

  • زن سومش به من زنگ نمیزد و التماسم نمیکرد که توروخدا بیادادگاه شهادت بده کتک میزده،.

  • حرف واسه گفتن زیاده .

  • میخوام بگم 8سال باهاش بجای زندگی ،مُردگی کردم

  • شش سال بعدش ،هر روز نون تو خون جگر میزدمو‌میخوردم

  • 14 ساااال ..

  • که بیشتر شب ها و روز هاش یه چشمم اشک بود یه چشمم خون.

  • الان تازه چهارساله فهمیدم زندگی یعنی چی .

  • امیر علی خیلی از شرایط راضیه .

  • حالا هرچی میخواد بدهنی کنه .

2 دیدگاه
  ارسال به دوستان:
نظرات و دیدگاه های کاربران
بازدیدکننده
ناشناس
4 ماه پیش
ماشاالله ..خدا حفظش کنه براتون ..دعا کنید پسر منم برگرده پیشم ..دلم خیلی تنگ شده براش..
بازدیدکننده
بازدیدکننده
9 ماه پیش
ماشالله چه شباهتی به خودتون داره خدابراتون نگهش داره زیر سایتون باشه انشاالله
همچنین بخوانید