رازهای عجیب پشت پرده معروف ترین نقاشی های دنیا که نمی دانستید!

انتشار 31 تیر 1403

طوطیا نیوز:معروف ترین نقاشی های دنیا را در جاهای مختلفی مانند فضای مجازی، موزه، نمایشگاه و ... دیده ایم، اما آیا می دانید که ای نقاشی ها چطوری به وجود آمدند؟

رازهای عجیب پشت پرده معروف ترین نقاشی های دنیا که نمی دانستید!

به گزارش طوطیا نیوز،در ادامه آثاری را می بینید که لقب معروف ترین نقاشی های دنیا را از آن خود کرده اند. نقاشی از هنرهایی است که توانایی انتقال مفاهیم بدون استفاده از کلام را دارد. معروف ترین نقاشی ها دنیا هم اینگونه هستند و با خود داستان هایی دارند که شاید تا بحال نمی دانستید. در ادامه حقایق جالبی را در مورد معروف ترین نقاشی های دنیا بازگو خواهیم کرد.

مونالیزا (Mona Lisa)

به جرأت می‌توان گفت که اسرارآمیزترین و صد‌ البته از معروفترین نقاشی های جهان، مونالیزاست که در وصف و تحلیل آن هزاران صفحه نوشته شده است؛ با‌این‌حال، هیچ‌یک از نقد‌هایی که درباره نقاشی مونالیزا نوشته شده، به طور کامل، اسرار آن را برملا نمی‌کند. تاریخ خلق این شاهکار را در نیمه اول قرن شانزدهم تخمین زده‌اند و ابعاد دقیق آن 53×77 سانتی‌متر است. نقاشی مونالیزا یکی از نوآوری‌های مهم در تاریخ نقاشی بود، زیرا در این اثر برای اولین بار پرتره یک انسان در یک فضای خیالی ترسیم شد.

41

گفته می‌شود نقاشی مونالیزا متعلق به لیزا گراردینی است. او همسر فردی به نام فرانسسکو دل جیوکوندو بوده، اما برخی از متخصصان در‌ این‌باره شک دارند. وقتی به این نقاشی نگاه می‌کنیم، جدا از طرز قرارگیری دست‌ها، پل ترسیم شده در گوشه تصویر و تضاد بین تاریکی و روشنایی، لبخند ژکوند بیشترین و اصلی‌ترین توجه‌ها را به خود جلب می‌کند. سالانه بیش از شش میلیون نفر از هنر دوستان جهان به فرانسه می‌آیند تا این شاهکار را در موزه لوور از نزدیک ببینند.

اگر چه حقایقی که از این نقاشی برداشت می‌شود گنجایش تبدیل شدن به چند کتاب را دارد، با‌این‌حال در ادامه به چند نکته مهم در مورد مونالیزا اشاره می‌کنیم:

  • نقاشی مونالیزا پس از بازسازی 6 میلیون دلاری موزه لوور در سال 2003 در یک اتاق جداگانه و تحت مراقبت اساسی قرار گرفت.

  • زمانی که در سال 1815 مونالیزا را به لوور آوردند، افراد زیادی دل‌باخته او شدند، تا‌حدی‌که نامه‌‌های عاشقانه و هدایای بسیاری برای این نقاشی ارسال می‌شد و یک صندوق پست اختصاصی برای آن در نظر گرفته شد.

  • علی‌رغم محبوبیت مونالیزا، افرادی هم بوده‌اند که از این نقاشی تنفر داشته و قصد نابودی آن را کرده‌اند. به‌طوری که در سال‌های 1956، 1974 و 2009 افراد مختلفی اشیا را به قصد نابودی نقاشی، پرتاب کردند.

  • برخی از متخصصین باور دارند که ویرایش‌های نهایی این نقاشی هرگز اعمال نشده است و نقص‌های چهره مونالیزا (همچون ابرو) احتمالاً قرار بوده توسط داوینچی تکمیل شود.

  • نقاشی مونالیزا گران‌ترین بیمه در بین آثار هنری را از آن خود کرده و این رکورد در گینس ثبت شده است. قیمت بیمه مونالیزا حدود 100 میلیون دلار است.

  • در جنگ جهانی دوم نازی‌ها هر اثر هنری را که در سر راهشان قرار می‌گرفت، تصاحب می‌کردند، با‌این‌حال در آن زمان نگهبانان مونالیزا را تحت پوشش یک ماشین آمبولانس از خطر خارج کردند و دست هیچ کس به آن نرسید.

  • مونالیزا به‌ندرت از حیطه حفاظت 24 ساعتی فرانسه خارج می‌شود اما در طول تاریخ، این اثر به سه کشور آمریکا، ژاپن و شوروی برای مدتی کوتاه متنقل شد و مورد بازدید میلیون‌ها نفر قرار گرفت.

  • در بین تمام نقاشی های معروف جهان، مونالیزا احتمالاً بیشترین آمار کپی را به خود اختصاص داده است که در این نسخه‌های کپی شده تغییراتی جزئی مثل زنده‌تر شدن رنگ و یا حتی ویرایش چهره مونالیزا دیده می‌شود.

شب پرستاره (Starry Night)

نقاشی شب پرستاره توسط ونسان ون گوگ کشیده شد؛ هنرمندی که در یک بیمارستان روانی بود و در زمان بستری بودنش این اثر هنری را خلق کرد. در طول زندگی ون گوگ، هیچ‌کس این اثر را آن‌طور که باید‌ و‌ شاید جدی نمی‌گرفت تا اینکه موزه هنرهای مدرن نیویورک این اثر را به نمایش گذاشت و در سال 1941 به یکی از پر طرفدارترین نقاشی های معروف تبدیل شد. ون گوگ، هنرمند نابغه هلندی، نقاشی را بر‌حسب تجربه آموخته بود. به‌ طور کلی از کسی که با بیماری‌های ذهنی درگیر است، انتظار سخت کوشی نمی‌رود با‌این‌حال خوب است بدانید که ون گوگ در طول 10 سال کار هنری‌اش حدود 900 نقاشی کشید که در میانشان شب پرستاره بیشترین نقدها و توجه‌ها را به خود جلب کرده است.

1

از نظر زیبایی شناسی، فضای آسمان این نقاشی بسیار پرانرژی و خوش‌رنگ ترسیم شده است. هاله‌های نور به شکل خیره‌کننده‌ای در اطراف ستاره‌ها در جریان هستند. یک درخت سرو بزرگ در گوشه تصویر وجود دارد که درست همانند کوه‌های اطراف شهر همراه با انرژی اسرارآمیز تصویر به رقص در آمده و گویی تا اوج آسمان چشمان شما را همراهی می‌کند.

فضای دهکده هم نکات خاصی دارد؛ نور زرد از پنجره خانه‌ها به چشم می‌خورد در‌حالی‌که حتی یک چراغ هم در کلیسای مرکزی روشن نیست. اصلی‌ترین توجه هنرمند در این نقاشی به رنگ، احساسات و نور جلب شده است. عده‌ای عقیده دارند که تنها سخنی که این نقاشی با تماشاگران دارد این است که مرگ چیزی نیست جز سفری در میان ستارگان. درست مثل بسیاری از معروفترین نقاشی های جهان، حقایق و حرف و حدیث‌های بسیاری در مورد این نقاشی وجود دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:

  • بسیاری عقیده دارند که دهکده ترسیم شده در نقاشی شب پرستاره از تخیلات ون گوگ نشأت گرفته است و او فقط آسمان را با جزئیات و مشاهده دقیق در بوم نقاشی‌اش رقم زده است.

  • ون گوگ در کمال ناباوری نقاشی خود را به‌عنوان یک کار هنری موفق قبول نداشت و به اعتقاد خودش بیش از حد از آهنگ واقعی زندگی و طبیعت فاصله گرفته و غرق در مسائل انتزاعی شده است.

  • با بررسی مدارکی مثل نامه‌هایی که ون گوگ به برادرش می‌نوشت چنین استنباط می‌شود که او به زندگی بعد از مرگ اعتقاد عمیقی داشته و به‌زعم خودش باید این زندگی را در میان ستاره‌ها جست‌و‌جو کرد.

  • اگرچه این نقاشی به اعتقاد خالقش یک پروژه شکست‌خورده است، اما بد نیست بدانید که شب پرستاره، یکی از گران‌ترین نقاشی‌های دنیاست و قیمت آن به بیش از 900 میلیون دلار می‌رسد.

  • ون گوگ علاوه بر این اثر، در بسیاری از آثارش شب‌های ستاره‌ای را به تصویر کشیده و به طبیعت و آسمان علاقه زیادی داشته است.

  • علاوه‌ بر شب پر ستاره، بسیاری از نقاشی‌های ون گوگ از پنجره اتاق بیمارستانش کشیده شد، اما در هیچ‌یک از آن‌ها اشاره‌ای به میله‌های پنجره نشده است.

  • برخی از تحقیقات نشان‌ داده که این نقاشی در زمانی کشیده شده که ماه تقریبا کامل بوده است؛ به همین دلیل، عده‌ای عقیده دارند ون گوگ در کشیدن ماه کامل صرف نظر کرده و تصویر سمبولیک‌تری را از آن ارائه داده است.

شام آخر (The Last Supper)

داوینچی در اواخر قرن نوزدهم، کشیدن تصویری را شروع کرد که امروزه در لیست نقاشی های معروف جایگاه ویژه‌ای دارد. شام آخر بیش از اینکه یک نقاشی باشد، یک تفسیر تصویری از واقعه‌ای مهم در آیین مسیحیت است. جزئیات این نقاشی به‌قدری موشکافانه طراحی شده‌ که بسیاری از مفسرین آثار هنری، خود را در کشف تمام آثارش ناکام می‌دانند. از رومیزی گره خورده در تصویر گرفته تا هارمونی رنگ لباس مسیح و کسی که در کنارش نشسته است یا حتی نحوه قرارگیری سر افراد، هیچ‌یک بی‌دلیل و تصادفی به این اثر اضافه نشده‌اند.

1

این نقاشی به زمانی اشاره دارد که مسیح به حواریون خبر خیانت یکی از اعضا را می‌دهد و در آن ثانیه‌های پرتنش در چهره هر یک از افراد، ژست انکار، ترس، خشم، ناراحتی، بهت‌زدگی و حتی لبخند و بی‌تفاوتی دیده می‌شود. صورت مسیح در مرکزی‌ترین قسمت نقاشی قرار گرفته است و هنرمند نهایت سعی خود را کرده تا قرینگی خاصی را در اثر به کار ببرد. درست مثل بسیاری از معروفترین نقاشی های جهان، شام آخر، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، اما برای اینکه از معرفی سایر نقاشی های معروف غافل نشویم به چند نکته مختصر زیر بسنده می‌کنیم:

  • شام آخر در واقع یک پروژه شکست خورده بود، زیرا نقاشی روی یک سطح نامناسب کشیده شد و پس از گذشت چند دهه رنگ آن رفت. با‌این‌حال با ترمیم‌های متعدد هنوز اصل ماجرا باقی مانده است.

  • سمبولیسم در نقاشی شام آخر به‌‌طور کامل به‌کار‌رفته است، برای مثال برخی از افراد، نمک ریخته بر میز در کنار یهودا را نماد نگون‌بختی او می‌دانند.

  • داوینچی برای ترسیم دقیق اضلاع در نقاشی و رعایت قرینگی، یک میخ را در مرکزی‌ترین نقطه دیوار کوبید تا در محاسبات دقیق اشتباه نکند.

  • طبق اکتشافات یک موسیقی‌دان ایتالیایی به نام پالا مارینا گیووانی در نقاشی شام آخر یک نت موسیقی نهفته است. او با بررسی موقعیت قرارگیری دست‌ها و تکه‌های نان در یک خط مستقیم به این نتیجه رسید.

  • به دلیل تعصبات مذهبی برخی از قسمت‌های نقاشی پاک شد که مهم‌ترین مورد در سال 1652 اتفاق افتاد. در آن سال برخی از مذهبیون قسمتی که پاهای مسیح را به تصویر می‌کشید پاک کردند زیرا این تصویر را نوعی بی‌احترامی می‌دانستند.

  • ناپلئون بناپارت محل این نقاشی را تبدیل به استبل اسب‌ها کرده بود و در پی آن آسیب‌های مختلفی به نقاشی‌ که امروز به‌عنوان بهترین نقاشی جهان شناخته می‌شود، وارد شد.

گاری علوفه (The Hay Wain)

گاری علوفه نیز مثل بسیاری از نقاشی های معروف در قرن نوزدهم کشیده شد. جان کنستابل ترسیمگر فضای رویایی این نقاشی است و ماجرای کشیدن آن نیز به خاطرات دوران کودکی‌اش باز می‌گردد. پدر جان یک مزرعه کشاورزی بزرگ در انگلیس داشت که هوای دل‌پذیر تابستان‌هایش، حسابی در ذهن این

1

نقاش بزرگ ماندگار شده بود. تمام نکات ریز مربوط به یک زندگی معمولی روستایی در انگلیس، با وسواس تمام مورد پردازش این هنرمند قرار گرفت.

رودی که یک گاری در آن حرکت می‌کند، بیشترین توجه را به سوی خود می‌کشاند. سرنشینان گاری کار زیادی انجام نمی‌دهند و یک زن کمی بالاتر در حال شست‌وشو است. کمی به لا‌به‌لای علفزارها دقت کنید، یک مرد ماهیگیر را می‌بینید که یک قایق در کنارش قرار دارد و در آخر هم یک سگ و معماری زیبای خانه، ترسیم فضای روستایی را به بهترین شکل ممکن تکمیل می‌کند.

گرنیکا (Guernica)

نوبتی هم که باشد نوبت نقاش معروف اسپانیایی، پابلو پیکاسو است. زمانی که این هنرمند زبردست تصاویر فجیع اتفاقات حاصل از بمباران را دید، دست‌به‌کار شد تا صدای دل‌خراش جنگ را با یک اثر هنری بی‌صدا، به گوش جهانیان برساند و این‌طور هم شد؛ زیرا زمانی که این نقاشی را تماشا می‌کنید صحنه‌ای غمگین و مملو از فریاد و فغان را حس می‌کنید. تاریخ خلق این اثر به سال 1937 مربوط است و از نظر ابعاد نیز به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاشی های معروف دنیا شناخته می‌شود، زیرا طول آن به حدود 8 متر می‌رسد. اما بیش از هر چیزی، محتویات تصویر، نظر افراد هنری و مردم عادی را جلب می‌کند.

1

تصویری از فریاد، رنج و زوال در جای‌جای نقاشی دیده می‌شود. در این شلوغی‌ها پیکر فردی با شمشیر شکسته دیده می‌شود. ضمن این‌که رنگ سیاه، سفید، خاکستری و آبی نشان‌دهنده مرگ و شرایط تراژیک است. تصویر اسب و گاو از موارد مهمی است که در اثر خودنمایی می‌کند که شاید وجود چنین عناصری اشاره به رابطه فرهنگ اسپانیا و این حیوانات داشته باشد. ویژگی‌های منحصربه‌فرد نقاشی گرنیکا باعث شده است تا این اثر هنری، تبدیل به یکی از نقاشی های معروف اسپانیا و جهان شود؛ ویژگی‌هایی مثل:

  • این نقاشی در ابتدا توسط دولت اسپانیا به‌عنوان تصویری از رنج جنگ معرفی شد، اما بعدها به نمادی برای صلح تبدیل شد. گرنیکا به‌عنوان یکی از عالی‌ترین نقاشی‌های ضدجنگ جهان شناخته شده است.

  • این نقاشی نیز مثل مونالیزا و شام آخر و بسیاری از معروفترین نقاشی های دنیا مورد کم‌لطفی قرار گرفت به‌طوری که در سال 1974 یک فعال ضدجنگ با یک اسپری قرمز رنگ به آن حمله کرد.

  • پیکاسو از یک عکاس خواست که از فرایند کشیدن این نقاشی تصویربرداری کند. عده‌ای عقیده دارند که سیاه و سفید بودن عکس‌ها الهام‌بخش پیکاسو شد تا در نقاشی خود از رنگ‌های متنوع استفاده نکند.

  • تصاویر مختلفی در میان آشوب نقاشی گرنیکا پنهان شده که پی بردن به آن‌ها نیازمند دقت بسیار بالایی است. برای مثال یک جمجمه به عنوان نماد فنا و مرگ در بینی اسبی که در مرکز تصویر قرار دارد ترسیم شده است.

  • در سراسر نقاشی گرنیکا غم و فغان موج می‌زند اما شاید غم‌انگیزترین قسمتش در سمت چپ نقاشی باشد که یک زن، پیکر بی‌جان فرزندش را در دست دارد و به سمت آسمان فریاد می‌زند.

آفرینش آدم (The Creation of Adam)

نقاشی معروف آفرینش آدم توسط میکل‌آنژ بین سال‌های 1508 و 1512 کشیده شده و نقاشی اصلی آن روی سقف کلیسای سیستین شهر واتیکان قرار گرفته است. این نقاشی همان‌طور که از نامش پیداست سعی در به تصویر کشیدن اولین انسان یا همان «آدم» را دارد و داستان خلقت آدم بر اساس کتاب آفرینش را نشان می‌دهد. سایه روشن و پیکر عضلانی برخی از کاراکترها بیانگر این است که هنرمند این نقاشی توانایی بالایی در تجسم تصاویر داشته است؛ در واقع هنر اصلی میکل‌آنژ مجسمه‌سازی بوده است. اگر اهل دقت در جزئیات باشید، هر شخصیتی که در این تصویر وجود دارد برای شما بسیار سؤال‌برانگیز خواهد بود.

1

چیزی که تقریبا با یک نگاه به نقاشی آفرینش آدم می‌توان دریافت این است که خدا در سمت راست تصویر قرار گرفته و آدم در سمت چپ روی زمین لمیده است. پس از این دو مورد، زنی که خدا دست بر گردنش انداخته، سؤال‌برانگیز است. عده‌ای عقیده دارند که او حوا است و عده‌ای هم می‌گویند او به همراه کودکی کنارش، مریم مقدس و مسیح و خدا با قرار دادن انگشتش بر شانه آن کودک نوعی ارتباط بین مسیح و آدم را ایجاد می‌کند. چند نکته جالب که درباره این نقاشی باید بدانید به شرح زیر است:

  • بنابر باور برخی از افراد، هاله‌ای از ابر یا پارچه قرمز رنگ که خدا در آن قرار دارد از عمد به شکل مغز تصویرسازی شده که بیانگر این موضوع باشد که مغز هر کس، خدای اوست. ضمن اینکه بعضی از مردم اعتقاد دارند که این لفاف قرمز به شکل رحم است و میکل‌آنژ خلقت را از این جهت به تصویر کشیده است.

  • نقاشی‌هایی که بر سقف کلیسا هستند، علاوه‌بر موردی که معرفی کردیم، 300 قطعه دیگر را شامل می‌شوند که در مجموع حدود 500 متر مربع مساحت دارند.

  • برخلاف بسیاری از نقاشی های معروف، ایده خلق این اثر با بی‌میلی خالقش همراه بود زیرا میکل‌آنژ اعتقاد داشت که مجسمه‌ساز است نه نقاش.

  • پس از نقاشی شام آخر، خلقت آدم از نظر شهرت معروفترین نقاشی دنیا در زمینه روایات مذهبی است.

  • جالب است بدانید که میکل‌آنژ موظف بود برای مقبره پاپ حدود 40 مجسمه بتراشد که این کار را نتوانست به پایان برساند. اما نقاشی کشیدن بر سقف کلیسای سیستین را در حدود 4 سال تمام کرد.

جیغ (The Scream)

نقاشی جیغ یک نمونه بارز از هنر مدرن برای عصریست که در آن زندگی می‌کنیم به همین دلیل، بسیاری از متخصصین نقاشی، جیغ را مونالیزای زمان ما می‌دانند. این نقاشی توسط هنرمند نروژی، ادوارد مونک، در سال 1893 کشیده شده است و مواد به‌کار‌رفته در آن شامل رنگ‌و‌روغن و پاستل است. مونک احساسات بسیار عمیقی داشت و این موضوع در نحوه استفاده او از رنگ‌ها کاملاً پیداست. او تا‌حدی نسبت به رنگ‌ها حساس بود که با یک تغییر رنگ در آسمان برای خلق شاهکار نقاشی جیغ، الهام گرفت.

1

مونک درباره ایده این نقاشی گفته است روزی به‌همراه دوستانش روی یک پلی قدم می‌زد و خورشید در حال غروب کردن بود، ناگهان آسمان تغییر رنگ داد و پرتوهای سرخ رنگ توجه او را جلب کرد. رنگ آسمان در آن لحظه حس ترسی را که با شگفت‌زدگی آمیخته بود به مونک القا کرد و در پی این اتفاق، هنرمند اثر جیغ، حس کرد طبیعت در حال جیغ کشیدن است. این واقعه موجب شد که ادوارد مونک تصمیم بگیرد این اتفاق را به تصویر بکشد. بسیاری از مردم آنقدر تحت تأثیر «جیغ» قرار گرفتند که این اثر را به‌عنوان بهترین نقاشی جهان می‌شناسند. از نکاتی که درباره این نقاشی می‌توانیم مطرح کنیم، موارد زیر است:

  • نقاشی جیغ از‌جمله نقاشی های معروف بوده که بارها در معرض دزدی و ربوده شدن قرار گرفته است. یک نسخه از این نقاشی از گالری ملی شهر اوسلو در سال 2004 دزدیده شد، اما چند ماه بعد توانستند آن را بازگردانند.

  • برای یافتن این نقاشی جایزه 2 میلیون کرونی در نظر گرفته شده بود.

  • به‌غیر از این نسخه از نقاشی جیغ، چندین نسخه دیگر از این نقاشی توسط ادوارد مونک کشیده شد.

  • نام این اثر قرار بود «جیغ طبیعت» باشد اما این اتفاق نیفتاد و در جهان بیشتر با نام «جیغ» شناخته می‌شود.

  • نقاشی جیغ یکی از نمادهای مشهور اضطراب در جهان است.

  • برخی از متخصصین عقیده دارند که چشمان خالی فردی که جیغ میزند و شکل صورتش، از ظاهر مومیایی‌هایی که در موزه هستند الهام گرفته است.

برج بابل (Tower of Babel)

درباره عظمت‌ برج بابل که در دوران باستان سر‌به‌فلک کشیده بود، نوشته‌ها و روایات بسیاری وجود دارد که بسیاری از آن‌ها در حیطه باور انسان نمی‌گنجد و فقط یک نقاشی می‌توانست چنین شکوه رویایی را برای انسان مصور کند. سرانجام هنرمند مشهوری به نام پیتر بروگل مهتر در قرن شانزدهم میلادی خلق این نقاشی را به عهده گرفت. این هنرمند علاوه‌بر کشیدن نقاشی ساخت برج بابل، در تصاویری که می‌کشید به بسیاری از وقایع مهمی که به تاریخ و مذهب مربوط بودند هم پرداخت. این نقاشی معروف، دومین تلاش پیتر بروگل برای به تصویر کشیدن برج بابل بود و متأسفانه اولین اثر او از دست رفته است.

1

پیتر سعی کرد معماری برج را بر اساس روایات مسیحی و آیات انجیل که در مورد برج بابل نوشته بود بکشد. در این نقاشی او نمرود را با یک لباس سفید و تاج پادشاهی نشان داده که در حال نظارت بر روند پیش‌روی برج بابل است. قسمت مرکزی برج چنان مرتفع است که سر در میان ابرها برآورده است و تعداد پنجره‌های بی‌شماری در سراسر دیوارهای برج بابل بنا شده است. از‌آن‌جایی‌که اسناد باستانی مربوط به برج بابل بسیار کم هستند و در مورد معماری آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، بسیاری از مورخان و باستان‌شناسان چنین تصاویری را فقط یک افسانه قلمداد می‌کنند.

تداوم حافظه (The Presistence of Memory)

این شاهکار هنری اثر سالوادور دالی است که در سال 1931 کشیده شده است، این هنرمند سهم مهمی در جنبش سورئالیسم دارد و علاوه‌بر فعالیت موفق در زمینه‌های مختلف هنری، خالق یکی از معروفترین نقاشی های دنیا نیز است. دلیل اینکه «تداوم حافظه» در لیست نقاشی های معروف جا خوش کرده، فضای تخیلی و مفهوم پیچیده و مهم نهفته در آن است. ضمن اینکه این اثر به‌عنوان یکی از نمادهای مهم سورئالیسم شناخته می‌شود. توضیحات و تفاسیر بسیاری در مورد این نقاشی وجود دارد.

1

وقتی از سالوادور دالی در مورد این شاهکار پرسیدند او زمان را به ذوب شدن پنیر تشبیه کرد؛ شاید معنای این گفتار او این باشد که زمان قرار نیست بازگردد و زوال دوران جوانی را با ترسیم درخت خشک شده نشان دهد. مورچه در بیشتر نقاشی های معروف دالی نمادی از فساد و نابودی است و در این نقاشی نیز مورچه‌هایی را می‌بینید که به جان یک ساعت افتاده‌اند. بنابر تحلیل بسیاری از متخصصان منظره‌ای که دالی در این نقاشی کشیده است، از سرزمینی که در آن زندگی می‎کرد و آب‌های مدیترانه‌ای الهام گرفته است. از اسراری که در این تصویر وجود دارد می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • بسیاری از افراد با در نظر گرفتن شیء سفید رنگ مرکز تصویر و شباهت آن به مژه، این نقاشی را یک پرتره از دالی میدانند، اما برخی دیگر نیز این تصویر مرموز را درست مثل ذوب شدن ساعت‌ها، اشاره‌ای به تغییر ماهیت در فضای سورئال می‌دانند.

  • عده‌ای این نقاشی را حاصل پیشرفت نظریات علمی دوران زندگی سالوادور دالی می‌دانند، برای مثال، شاید ساعت‌هایی که ذوب می‌شوند با نظریه نسبیت انیشتن یا تفاسیر رویا از منظر فروید مربوط باشد.

  • شاید برای شما جالب باشد که استفاده از شن‌های ساحلی در این نقاشی ممکن است به ساعت شنی و شن‌های زمان اشاره داشته باشد. همچنین بدن مورچه‌های تصویر نیز به ساعت شنی شباهت دارد.

  • سه عدد ساعت در تصویر وجود دارد که احتمالاً یکی از آن‌ها به سه زمان آینده، حال و گذشته اشاره دارد. مگس نشان‌دهنده شروع زمان آینده نزدیک است.

  • بد نیست بدانید که این نقاشی را با نام های دیگری نیز می‌خوانند که مشهورترین آنها «ساعت های ذوب شده» یا «ساعت های نرم» هستند.

گل‌های آفتاب‌گردان

شاید تصویر گل رز بیشتر از هر گل دیگری در نقاشی های معروف دیده شود، اما ونسان ون گوگ که در معرفی نقاشی شب پرستاره کمی درباره‌اش صحبت کردیم، انتخابی خاص داشت. او در نقاشی‌های مختلفی برای ترسیم هر‌چه بهتر گل‌های آفتاب‌گردان دست‌به‌کار شد و این موضوع باعث شد که همه از علاقه او به گل آفتاب‌گردان باخبر شوند و در مراسم خاکسپاری‌اش، دوستان و همکارانی که داشت، برایش گل آفتاب‌گردان بیاورند. نقاشی‌هایی که ونسان از گل‌های آفتاب‌گردان می‌کشید، همگی در موزه‌های شرق و غرب دنیا دیده می‌شوند، اما یکی از این نقاشی‌ها شهرت بیشتری کسب کرد.

1

یک روز ون گوگ تصمیم گرفت برای تزیین اتاق دوستش پل گوگن یک نقاشی زیبا از گل‌های مورد علاقه‌اش بکشد و در سال 1888 این کار را انجام داد. همان‌طور‌که انتظار می‌رود، نسخه‌های کپی شده بسیاری از این نقاشی توسط هنرمند اصلی و شاگردانش کشیده شد. جدا از زیبایی‌های بصری نقاشی، مفهوم جالبی نیز در آن نهفته است؛ گویا ون گوگ سعی داشته با کنار هم گذاشتن گل‌های باطراوت و پژمرده به مراحل مختلف زندگی یک انسان معمولی اشاره کند. درباره این دسته از نقاشی‌های ون گوگ نکات جالب زیر وجود دارد:

  • ون گوگ در مجموع حدود 11 نقاشی معروف از گل آفتاب‌گردان کشید که یکی از آن‌ها در طول جنگ جهانی دوم در ژاپن سوخت.

  • نقاشی گل‌های آفتاب‌گردان ون گوگ آخرین مورد از حمله به نقاشی های معروف را متحمل شده است، زیرا در تاریخ 14 اکتبر 2022 دو نفر به این نقاشی حمله کردند و خوشبختانه آسیب جدی به این اثر هنری وارد نشد.

  • ارزش نقاشی گل‌های آفتاب‌گردان ون گوگ به حدود 84 میلیون دلار می‌رسد و خوب است بدانید که این نقاشی همیشه قیمت بالایی داشته است.

  • ون گوگ در طول زندگی‌اش هیچ کدام از نقاشی‌های گل آفتاب‌گردانی را که کشیده بود نفروخت.

موج نهم (The Ninth Wave)

موج نهم نیز یکی از معروفترین نقاشی های دنیا است که احتمالاً بارها آن‌ را دیده باشید. این شاهکار، توسط ایوان آیوازوفسکی خلق شده است و هم‌اکنون در موزه دولتی سن پترزبورگ از آن نگهداری می‌شود. ایوان آیوازوفسکی در طول زندگی هنری خود بیش از 6 هزار نقاشی کشید، اما موج نهم به‌تنهایی آن‌قدر ظرفیت داشت که نام او را برای همیشه در تاریخ بهترین نقاشان جهان ثبت کند. خلق این اثر در اواسط قرن نوزدهم به پایان رسید و تاکنون مورد بازدید میلیون‌ها گردشگر قرار گرفته است.

1

اولین چیزی که در این نقاشی توجه مردم را جلب می‌کند، بازماندگان کشتی طوفان‌زده‌ای است که خود را به قطعات باقی‌مانده از کشتی چسبانده‌اند و برای زنده ماندن می‌جنگند. این اتفاق دلهره‌آور در ساعات صبح رقم خورده است و پرتوهای خورشید در این نقاشی به‌عنوان نمادی از امید ایفای نقش می‌کنند. نامی که برای این نقاشی استفاده شد در بین دریانوردان بسیار رایج است زیرا موج نهم سهمگین‌ترین موجی است که در هوای طوفانی به کشتی یورش می‌برد. از نکات مهم این نقاشی می‌توان موارد زیر را مطرح کرد:

  • علاوه‌بر این نقاشی‌، آیوازوفسکی نقاشی‌های دیگری در مورد طوفان‌ و کشتی کشیده است که فضایی رعب‌آور را ترسیم می‌کنند.

  • آیوازوفسکی در سال 1844 در سفر دریایی خود با یک طوفان بزرگ مواجه شد و زنده ماندنش یک معجزه بود.

  • در زمان کشیدن این نقاشی، کارگاه آیوازوفسکی در قسمت شمالی خانه‌اش (در فئودوسیا) قرار داشت و به دلیل زمان تابش محدود خورشید، زمان زیادی برای کشیدن این نقاشی نداشت.

  • ترتیاکوف (کلکسیونر نقاشی معروف روسی) آنقدر مسحور این نقاشی شده بود که در نامه‌اش زیبایی‌های آن‌ را به جادو تشبیه کرد و خواهان خرید آن شد.

دختری با گوشواره مروارید (Girl with a Pearl Earring)

دختری با گوشواره مروارید عنوان یکی از معروفترین نقاشی های جهان است که به دست یک هنرمند هلندی به نام یوهانس ورمیر بر بوم نقش بست. این هنرمند یکی از پایه‌گذاران دوران هنر طلایی در این کشور بود. از تاریخ خلق این اثر بیش از 300 سال می‌گذرد. نکته حائز اهمیت این نقاشی در پس‌زمینه تیره آن نهفته است. اکثر نقاشی‌های یوهانس ورمیر پس زمینه‌ای از موضوعات عادی جامعه و سوژه‌های دیگر داشت در‌حالی‌که معروف‌ترین اثر او فاقد این ویژگی است. شخصیتی که موضوع این پرتره است سوالات بسیاری را برای تماشاگران به‌همراه می‌آورد.

1

این نقاشی مربوط به یک دختر 16 ساله است که در خانه یوهانس ورمیر به‌عنوان یک خدمتکار مشغول به کار شد. آرامش رفتار و تیزهوشی او نه‌ تنها باعث درخشش او در انجام وظایفش می‌شد، بلکه موجب شد که این نقاش بزرگ به فکر مصور کردن آن در یک نقاشی بیفتد. اما فراموش نکنید که اطلاعات مستند خاصی در مورد هویت این دختر وجود ندارد و ماجرایی که گفتیم در حد حدس و گمان است. ژانر این پرتره بر احساسات :انسانی تأکید دارد. و حقایق بسیاری در مورد این نقاشی وجود دارد که به تعدادی از آن‌ها بسنده می‌کنیم:

  • علاوه‌بر اسم «دختری با گوشواره مروارید» این نقاشی به نام‌های «دختر دستار به سر» یا «مونالیزای شمالی» نیز شهرت دارد.

  • بسیاری از متخصصین و مردم عادی با دیدن این نقاشی به یاد لبخند مرموز و فضای اسرار‌آمیز نقاشی مونالیزای داوینچی میفتند و این دو را به هم تشبیه می‌کنند.

  • عده‌ای عقیده دارند که بنابر اعتقادات و مراسم مذهبی دورانی که این نقاشی در آن کشیده شد، گوشواره‌های این دختر ممکن است معنا و مفهوم معنوی و مذهبی خاصی را در دل داشته باشد.

  • گفته می‌شود که رنگ به‌کار‌رفته در این نقاشی در زمان خود بسیار گران بوده و این درحالی‌ است که یوهانس ورمیر در مضیقه مالی قرار داشته است.

دیدگاه ها
  ارسال به دوستان:
نظرات و دیدگاه های کاربران
همچنین بخوانید